به گزارش نیوزتل بدون شک آلبرت اینشتین یکی از مهم ترین دانشمندان تمام دوران است اما همواره بعضی از باورها در مورد وی وجود داشته است که درست نیستند.
به گزارش نیوزتل به نقل از ایسنا، آلبرت اینشتین یکی از تاثیرگذارترین دانشمندان تاریخ است. با عنایت به مکتب فکری وی، زمانی که در آن می زیسته و شخصیت بارز علمی و شهرتش عجیب نیست که افسانه های متعددی از زمان مرگش تابحال دهان به دهان چرخیده باشد.
از کند ذهن بودن در زمان مدرسه گرفته تا چپ دست بودنش، همه از این دسته خرافات فانتزی هستند. در حالیکه ادعاهایی در مورد خوانش پریشی (عارضه ای در خواندن متون) اینشتین قابل بحث است، اما بعضی از جنبه های کمتر شناخته شده مبتنی بر واقعیت از این مرد بزرگ وجود دارد که در واقع جالب تر از خیلی از افسانه های مربوط به اوست.
ازاین رو در اینجا به بازگویی ۷ باور درباره اینشتین می پردازیم که باید دست از باور آنها برداشت:

۱. اینشتین به “ساخت بمب اتم” کمک کرده است
این یک باور غلط است که مدام تکرار می شود و این شایعه به احتمال زیاد به دلیل فعالیت پیشگامانه وی پیش از جنگ جهانی دوم ساخته شده است.
اینشتین در سال ۱۹۳۹ متوجه شد که سوسیالیست های ملی در آلمان موفق به تجزیه اتم اورانیوم شده اند. این خبر که رژیم نازی امکان دارد به توسعه چنین سلاح قدرتمند و مرگباری نزدیک باشد، او را وحشت زده کرد.
این خبر الهام بخش خیلی از دانشمندان برجسته همچون اینشتین برای نگارش یک نامه به روزولت، رئیس جمهور وقت آمریکا بود که هر کاری می تواند انجام دهد تا اطمینان حاصل شود که اول آمریکا به این فناوری دست پیدا می کند.
“پروژه منهتن” بعد از این نامه فی الفور طرح ریزی و شروع شد. دانشمندان برجسته ای نظیر “انریکو فرمی”، “اوپنهایمر” و دیگران برای تسریع در توسعه تکنولوژی هسته ای ایالات متحده استخدام شدند.
اما دیدگاه های سیاسی اینشتین که یک حامی آزاد سوسیالیسم بود سبب شد بسیاری در ارتش و دولت آمریکا به انگیزه و غرض اینشتین شک کنند. در حقیقت او از “ولادیمیر لنین” تعریف و تمجید می کرد. چنان که در جایی می گوید: من به لنین بعنوان مردی که به صورت کامل از خود گذشته و تمام انرژی خویش را به تحقق عدالت اجتماعی مختص کرده است، احترام می گذارم. من روش های وی را عملی نمی دانم اما از یک چیز مطمئن هستم و آن این که مردانی نظیر او نگهبانان و اعاده کننده وجدان بشریت هستند.
ازاین رو او قابلیت کسب مجوزهای لازم امنیتی مورد نیاز برای عضویت در “پروژه منهتن” را نداشت. باآنکه نقش مهم اما غیر مستقیمی در این پروژه ایفا کرد اما هیچ گاه به صورت رسمی بخشی از این پروژه نبود.

۲. اینشتین دانش آموز کند ذهنی بوده است
اغلب ادعا می شود که اینشتین در مدرسه دانش آموز خوبی نبوده است. نه اینکه بد رفتار کرده باشد بلکه در واقع از دانش آموزان ممتاز کلاس نبوده است.
این مورد شایعه ای بیش نیست. ادعاهایی نظیر این که او دیر زبان باز کرده یا این که در امتحانات مختلف مردود می شده مطرح است که به نظر نمی رسد به واقعیت نزدیک باشد بلکه حقیقت این است که اینشتین بعنوان شاگرد اول از دبیرستان فارغ التحصیل شده است.
وی در نخستین ترم دانشگاه هم بالاترین نمره ممکن را در هر درس به دست آورد.
یک نقطه ضعف دیگر که در مورد اینشتین گفته می شود این است وی در امتحان ورودی دانشکده پلی تکنیک فدرال سوئیس رد شده است. اما باید توجه داشت که این آزمون به زبان فرانسه و نه به زبان مادری وی بود و اینشتین دو سال از اغلب دانشجویان کوچک تر بود.
در حالیکه او نابغه ریاضی بود، اما به نظر می رسید که با درس های گیاه شناسی، زبان و زیست شناسی مشکل دارد.

۳. اینشتین چپ دست بوده است
این شاید یکی از جالب ترین شایعات در مورد اینشتین باشد. در یک برهه از تاریخ بدون هیچ دلیل روشنی باور به ارتباط بین چپ دستی و نبوغ بسیار فراگیر شد. در حالیکه چپ دستی و راست دستی هیچ ارتباطی به توانایی فکری ندارند.
ازاین رو ترجیح داده شد تا از اینشتین هم بعنوان یکی از تاثیرگذارترین دانشمندان تمام دوران بعنوان یک فرد چپ دست یاد شود.
سند راست دستی اینشتین هم در چند عکس که قلم را با دست راست نگه داشته و یا با دست راست ویولن می نوازد مشهود است. او همینطور معمولاً در حال نوشتن و اشاره به تخته سیاه با دست راست دیده شده است.

۴. اینشتین برگزید گیاه خوار شود
باور اشتباه دیگر درباره اینشتین است که در سال های اخیر رایج شده این ادعا است که اینشتین داوطلبانه تصمیم به نخوردن گوشت و تبدیل شدن به یکی از نخستین گیاه خوارهای برجسته تاریخ در جهان شد.
این مورد در واقع حقیقت ندارد. اینشتین در طول زندگی خود با مشکلات گوارشی روبرو بود. او اغلب از زخم معده، زردی، التهاب کیسه صفرا و درد روده رنج می برد.
بنابراین پزشکش به او سفارش کرد که خوردن گوشت را متوقف نماید و احتمالاً همین مبحث منشأ پیدایش این شایعه شده است. ازاین رو اینشتین به انتخاب خود رو به گیاه خواری نیاورده است.
البته اینشتین بعدها اذعان کرد که در هنگام خوردن گوشت احساس گناه می کرده و با استدلال های اخلاقی در مورد گیاه خواری موافق است. اما با این حال، او گیاه خواری را به صورت داوطلبانه انتخاب نکرده بود، بلکه یک لزوم پزشکی بود.

۵. اینشتین از سندرم آسپرگر رنج می برده است
یک شائبه دیگر درباره اینشتین این است که او از سندرم آسپرگر (Asperger) رنج می برده است.
نشانگان آسپرگر یا سندرم آسپرگر (Asperger syndrome) یک نوع اختلال رشد عصبی است که با مشکلات قابل توجه در ارتباط بین فردی و ارتباط غیر کلامی مشخص می شود که معمولاً به همراه علایق و رفتارهای وسواسی و تکراری می باشد. نخستین بار در سال ۱۹۴۴ پزشک اتریشی به نام هانس آسپرگر با انتشار مقاله ای آنرا توصیف کرد.
سندرم آسپرگر به صورت شکل ملایمی از طیف اوتیسم شمرده می شود و وجه تمایز آن حفظ مهارت های تکلمی و هوش(iQ) بسیار بالا و حافظه دراز مدت قوی است. هرچند برخی از پژوهش ها نشان دهنده تفاوت اساسی بین سندرم آسپرگر و اوتیسم با عملکرد بالا است.
در حالیکه اینشتین به لذت بردن از شرکت خود مشهور بود و گاهی اوقات هم خشن، بی ادب و بی عاطفه به نظر می رسید، اما این بدان معنا نیست که او از سندرم آسپرگر رنج می برده است.
در کل با عنایت به گزارش های مختلف به نظر نمی رسد شواهد معتبری در خصوص این که اینشتین در طول زندگی خود با مسائل اجتماعی و مشکل در برقراری ارتباط با دیگران مواجه بوده است وجود داشته باشد.
وی همینطور در طول دهه ۱۹۲۰ بسیار سفر کرد و خاطرات مفصلی از افرادی که ملاقات کرده و با آنها ارتباط برقرار کرده بود در دفتر خاطرات خود نوشته است. اینشتین در طول زندگی خود دارای روابط نزدیکی با پزشکان بوده و هیچ کدام از آنها هیچگاه گزارشی در خصوص اختلال روابط اجتماعی در وی نداده اند.

۶. اینشتین گرفتار خوانش پریشی بوده است
هستند کسانی که دوست دارند ادعا کنند که اینشتین مبتلا به اختلال خوانش پریشی بوده است. این شایعه تا حدودی با ادعاهای قبلی در خصوص این که او دانش آموز تنبلی بوده است یا در واقع از سندرم آسپرگر رنج می برده مرتبط می باشد. اما همانطور که مشاهده کردیم، هر دوی این ادعاها درباره اینشتین باطل است.
خوانش پریشی، دش خوانی یا دیسلِکسی(Dyslexia) یک اصطلاح عام برای تشریح معلولیت آموزشی است. این معلولیت باعث اختلال در روان خوانی یا درک مطلب می شود. این ناتوانی می تواند خویش را بعنوان یک مشکل در ارتباط با واج خوانی و رمزگشایی، دیکته، مهارت شنوایی، حافظه کوتاه مدت یا نامگذاری سریع آشکار کند.
خوانش پریشی اغلب بعنوان یک بیماری عصبی شناخته شده است که سبب می شود مشکلاتی در ترجمه زبان در ذهن و بالعکس به وجود بیاید. به همین علت افراد دیسلکسیک اغلب از مشکلاتی در خواندن، نوشتن، هجی کردن، صحبت کردن یا گوش دادن رنج می برند.
آیا واقعاً می توان این اختلال را به اینشتین نسبت داد؟ او بر زبان آلمانی تسلط داشت و توانایی خویش را در نوشتار و سخنرانی با مهارت بالا نشان داده بود.

۷. اینشتین فقط یک نظریه پرداز بوده است
اینشتین یک شخصیت چند وجهی داشته و برخلاف تصور عامه فقط یک نظریه پرداز نبوده است. در حالیکه وی نزد جهانیان با کارهایش در فیزیک نظری شناخته می شود اما او ظاهراً از اختراع هم لذت می برده است.
اینشتین بین سال های ۱۹۰۲ و ۱۹۰۹ در دفتر ثبت اختراع سوئیس کار می کرد. در طول این دوره گاهی هم شاهد متخصص آزمایش پرونده های ثبت اختراع بود.
به نظر می آید که این کار تأثیری طولانی بر این مرد داشته است و او بیشتر از ۵۰ اختراع ثبت شده در ۷ کشور جهان دارد.
بعضی از اختراعات او خارج از نظریه های وی در فیزیک نسبیت هستند. اختراعات او عبارتند از دوربین خود-تنظیم، دستگاه صوتی الکترومغناطیسی و معروف ترین اختراع وی که یک یخچال بی صدا و کم مصرف و سازگار با محیط زیست بوده است.
این یخچال که با همکاری یکی از شاگردانش به نام “لئو زیلارد” ساخته شد، یک یخچال و فریزر جذبی بود که هیچ قسمت متحرکی نداشت و تنها از گرما بعنوان ورودی استفاده می کرد.